Domanda | Risposta | |||
---|---|---|---|---|
زمين شناسي زمین شناسی خاک شناسی, دانش زمين شناسی
|
||||
چشم انداز چشم انداز منظره خاکبرداری وخیابان بندی کردن دور نما
|
||||
پویا جمعیت دائما در تغییر a dynamic population
|
||||
کارایی
|
||||
مصاحبه
|
||||
به طور پیوسته
|
||||
تغییر دهنده
|
||||
مقیاس زمان
|
||||
به طور نسبی
|
||||
زمین ناحیه، زمینه
|
||||
سازنده انتقاد سازنده constructive criticism
|
||||
متعال ساختن روبتعالی نهادن، بالابر, بالابردن، بلندتر کردن یک تجربه تعالی بخش an uplifting experince
|
||||
قابل اعتماد
|
||||
اجتناب کردن
|
||||
تلاش
|
||||
با اينكه
|
||||
نیاز
|
||||
اقرار کردن
|
||||
نزدیک شدن، نزدیک امدن، رویکرد
|
||||
در نظر گرفتن
|
||||
بلافاصله. مستقیما
|
||||
ویژگی
|
||||
مخرب
|
||||
فرسایش
|
||||
به تدریج
|
||||
در معرض گذاشتن
|
||||
شکل زمین
|
||||
,relatively, نسبتاً
|
||||
جذاب
|
||||
تپه
|
||||
در نظر گرفته
|
||||
حفظ
|
||||
, نمونه ، مظهر، خلاصه مادرم مظهر مهربانی بود my mother was the epitome of kindness
|
||||
مقاومت کردن
|
||||
زمین شناسی
|
||||
نیروهای مخرب
|
||||
فرسایش
|
||||
امروز
|
||||
قاره
|
||||
ارتفاعات اسکاتلند
|
||||
, تشکیل کوه، کوهزایی
|
||||
نسبتاً
|
||||
سرزمین سبز a large island that lies to the northeast of North America,
|
||||
appalachians شمالی
|
||||
ناخوشایند
|
||||
در سراسر
|
||||
عمدا
|
||||
رشته کوه
|
||||
, عتیقه,اثر,یادگار, اثار مقدس, یادگارها این نوع شکنجه بازماندهی وحشیگریهای قرون وسطی است. this kind of torture is a relic of Medieval savageries
|
||||
رویارویی
|
||||
رهایی، نجات
|
||||
سوپ
|
||||
سطحی دانش سطحی superficial knowledge
|
||||
تحمل کن
|
||||
دائمی
|
||||
ماندگاری
|
||||
ساحلی
|
||||
پوسته
|
||||
تقسیم به
|
||||
بزرگ
|
||||
قابل حمل
|
||||
بخش
|
||||
روکش کردن, بشقاب اندودن روکش فلزی کردن ابکاری فلزی کردن روکش کردن متورق کردن صفحه بشقاب پلاک لوح قاب لوحه روکش صفحه فلزی بقدر یک بشقاب نعل اسب ورقه یا صفحه
|
||||
ترش
|
||||
شناور
|
||||
سنگ
|
||||
سقوط کردن درهم شکستن ریز ریز شدن, ناخوانده وارد شدن, خرد کردن a crashing fool یک احمق تمام عیار
|
||||
لبه حاشیه لبه تفاوت,حد کنار, بودجه احتیاطی
|
||||
سنگ های رسوبی
|
||||
در اصل
|
||||
ساحل
|
||||
تا کردن چین اغل گوسفند دسته یا گله گوسفند، حصار ، چند لایه
|
||||
بطرف بالا
|
||||
ارتفاع
|
||||
شکست، شکستگی شکستن,شکافتن,گسیختن
|
||||
جابجایی
|
||||
زمینشناسی - کوهی که در اثر گسلش و بالاآمدگی قطعات بزرگ سنگ ایجاد شده باشد) تختال، تخته کوه
|
||||
فعالیت آتشفشانی
|
||||
منطقه
|
||||
کمربندهای کوه
|
||||
گدازه
|
||||
مواد
|
||||
اوج ، قله
|
||||
آتشفشانهای خاموش
|
||||
منقرض شده منقرض خاموش معدوم مرده از بین رفته,تمام شده,منسوخه,خاموش شده
|
||||
شباهت
|
||||
ترمیم
|
||||
زیستگاه
|
||||
گونه های در معرض خطر
|
||||
هر چه هیچ گونه، اصلا هر چه که، آنچه که، هر چیز که، هر چی، هرآنچه که، هر چه
|
||||
تشکیل
|
||||
به محض
|
||||
در معرض
|
||||
فرآیندهای هواشناسی
|
||||
ساقه
|
||||
درهم شکستن
|
||||
قطعه
|
||||
, بیعانه، ته نشین ، سپرده گذاشتن سپردن ذخیره سپردن تهنشین کردن کنار گذاشتن ، به حساب بانک گذاشتن
|
||||
نمایندگی نشان دادن نمایندگی کردن نمایاندن نمایش دادن بیان کردن,نماینده بودن, وانمود کردن
|
||||
عازم شدن
|
||||
مرحله موقت
|
||||
نبرد مداوم
|
||||
عامل اصلی
|
||||
خاک
|
||||
به ترک ها نفوذ می کند
|
||||
نفوذ
|
||||
واکنش نشان دادن،عکس العمل نشان دادن
|
||||
آب باران
|
||||
از نظر شیمیایی
|
||||
نشت,
|
||||
بارور کردن
|
||||
زیر زمین
|
||||
دوباره ظاهر شدن
|
||||
جریان جاری شدن نهر ،جوی ،مسیل ،جماعت ،رود
|
||||
آوار
|
||||
کامل
|
||||
کاملاً
|
||||
عظیم
|
||||
برچسب
|
||||
دشت
|
||||
شرایط سرد
|
||||
خرد کردن
|
||||
یخ زدگی
|
||||
جمع کردن
|
||||
یخچال یخچال طبیعی توده یخ غلتان,یخ رود,برف رود,رودخانه یخ
|
||||
تعصب
|
||||
برای همیشه
|
||||
توده ها
|
||||
دره
|
||||
عامل اصلی
|
||||
شن
|
||||
بمباران
|
||||
سطح
|
||||
در نتیجه
|
||||
مشارکت
|
||||
چشم انداز
|
||||
آبشار
|
||||
شکاف
|
||||
متقابلا
|
||||
جلوگیری کردن
|
||||
جهانگیر، فراگیر, پاندمی
|
||||
,اندمیک ، بیماری, بومگیر
|
||||
واقعی
|
||||
بینیاز به پاسخ, سوال بلاغی
|
||||
راهنمای رسمی
|
||||
برخورد
|
||||
گورخر
|
||||
گوزن یالدار, حیوانات وحشی
|
||||
غزال,بز کوهی,اهوی کوهی
|
||||
پستانداران
|
||||
جلگه
|
||||
گیاهخوار
|
||||
خزندگان
|
||||
لک لک
|
||||
حشره
|
||||
سنجاب
|
||||
زنبور عسل
|
||||
بال
|
||||
نهنگ
|
||||
گوزن
|
||||
پشه
|
||||
بز
|
||||
اردک
|
||||
گاو
|
||||
فیل
|
||||
گوسفند
|
||||
شتر
|
||||
خوک
|
||||
مار
|
||||
رژیم غذایی
|
||||
چمن
|
||||
گیاهان
|
||||
بوته
|
||||
ظاهر ظاهر ظهور پیدایش نمایش,ظواهر,نمود,منظر,سیما,فرم
|
||||
گمراه کننده ،غیر واقعی ،وهمی, توهمی امید های من نا بجا بود my hopes proved illusory
|
||||
گمراه کننده
|
||||
استثنایی
|
||||
قطعی
|
||||
زیست شناس
|
||||
محتوای معده
|
||||
تحسین
|
||||
مشاوره
|
||||
جر و بحث
|
||||
بدست آوردن
|
||||
تلاش
|
||||
شاداب ،پرطراوت ،ابدار, شیره دار
|
||||
برگهای مغذی
|
||||
,ضعیف ، کم کم
|
||||
توزیع کردن
|
||||
تناسب، قسمت
|
||||
حد واسط
|
||||
پوشش گیاهی
|
||||
کیفیت مواد غذایی
|
||||
ترجیح اولویت ترجیح رجحان ،برتری,تقدم,مزیت, ترفیع
|
||||
وابسته وابسته بودن، شریک بودن شریک معاون عضو پیوسته ،همسر ،رفیق ،هم دست ،هم قطار
|
||||
دستگاه گوارش
|
||||
دسته بندی
|
||||
جانور پستاندار نشخوار کننده غیر نشخوار کننده nunruminant
|
||||
استخراج کردن
|
||||
دل و روده
|
||||
مزیت - فایده - سود - منفعت
|
||||
ساختار ویژه
|
||||
حاوی
|
||||
میکروارگانیسم
|
||||
درهم شکستن
|
||||
زمان بردن
|
||||
قی کردن, بر گرداندن,برگشتن
|
||||
جویدن
|
||||
پیدا کردن
|
||||
به علاوه پیش بردن بیشتر بعدی ،دیگر ،جلوتر ،مجدد اضافی ،زائد
|
||||
نشخوار
|
||||
سیرابی، شکمبه
|
||||
ذره
|
||||
استخراج نتیجه گرفتن مشتق کردن مشتق شدن منتج کردن,استنتاج کردن,ناشی شدن از
|
||||
تا اندازه ای
|
||||
کیفیت پایین
|
||||
ناشناخته
|
||||
چوپان با حالت عصبی مرتبا) گاز گرفتن، با صدا جویدن، قرچ قرچ کردن صدای جویدن، ملچ ملچ، قرچ قرچ
|
||||
تغذیه کننده
|
||||
با تکیه بر
|
||||
خروجی
|
||||
ناقص
|
||||
اسراف
|
||||
ذاتی
|
||||
پیش پرداخت
|
||||
چراندن
|
||||
, از بین بردن، پایمال کردن پایمال کردن پامال کردن ،فشار دادن ،زیر پا لگد ماکل کردن
|
||||
زندگی گیاهی
|
||||
توضیح
|
||||
نیاز
|
||||
سرعت سوخت و ساز
|
||||
عادات مهاجرتی
|
||||
به نوبه خود
|
||||
به همین ترتیب
|
||||
سوخت گیری کردن,تحریک کردن,تجدید نیرو کردن
|
||||
بهره برداری
|
||||
ریزبین مشکل پسند,سخت گیر, باریک بین,بیزار
|
||||
انتخاب کننده
|
||||
آماده سازی
|
||||
به شرطی که همینکه ، به محض اینکه as soon as
|
||||
خواستار fastidious خواستار,خواهان,سخت,مصر,سخت گیر
|
||||
تمیز دادن تمیز دادن تشخیص دادن مشخص کردن وجه تمایز قائل شدن تمبز دادن دیفرانسیل گرفتن,مشهور کردن,فرو نشاندن
|
||||
نشان دادن
|
||||
فرسوده کردن
|
||||
توالی
|
||||
همبستگی
|
||||
ترجیح شما کدام است؟
|
||||
رضایت بخش
|
||||
چندش آور
|
||||
تئاتر غیر واقعی، متظاهرانه تئاتر وابسته به تماشاخانه, در خور تماشا
|
||||
از نظر هنری
|
||||
ناکامی
|
||||
انجام دادن براوردن عملی کردن تکمیل کردن,تمام کردن,واقعیت دادن
|
||||
سرگرمی
|
||||
, محض ، صرف مرداب دریا اب راکد
|
||||
سرگرمی محض
|
||||
ابداع - دستگاه
|
||||
انتقال
|
||||
گسترده حجیم بزرگ,فراوان,انبوه,مفصل
|
||||
دامن
|
||||
شلوار
|
||||
حرکت - جنبش
|
||||
بازو
|
||||
, دستگیره جادوگر، ترکه ،گرز ،عصا ، چوب
|
||||
لباس
|
||||
رد کردن
|
||||
هنرمندی، ذوق هنری، (نوازندگی) مهارت، خوشنوازی
|
||||
باله
|
||||
آبرومند، پرآبرو، بلندآوازه، نیکنام، مشهور، شهیر، نامور, معتبر شغل آبرومند a prestigious job
|
||||
با استفاده از اشکال یا ساختارهای ساده یا اولیه ، به ویژه اشکال هندسی یا انبوه مشخص می شوند.
|
||||
قلم از روی لئامت دادن مضایقه کردن محدود کردن,کم دادن,بقناعت واداشتن
|
||||
در درجه اول
|
||||
داستان گویی
|
||||
نشات گرفته از
|
||||
دیداری بصری دیداری دیدنی, عینی, دیدی,وابسته به دید
|
||||
مربوط
|
||||
مسلم - قطعی
|
||||
ماندن
|
||||
مناسب
|
||||
فاش کردن
|
||||
نقل قول
|
||||
استطاعت داشتن
|
||||
ظاهرا
|
||||
وقت ملاقات
|
||||
نگرش
|
||||
دقیق
|
||||
مناسب
|
||||
فرض
|
||||
پیش بینی
|
||||
رسیدن
|
||||
بزرگترین
|
||||
جلال
|
||||
قبلا، پیش از این
|
||||
زنبق
|
||||
پروانه
|
||||
شیک مد روز شیک شیک و مد متداول,مطابق,مد روز,خوش لباس
|
||||
تصویرسازی تصورات شبیه سازی صنایع بدیعی تشبیه ادبی,مجسمه سازی,شکل و مجسمه
|
||||
مایع
|
||||
گناهکار موجی غیر مستقیم مارپیچی,گمراه کننده,دارای شیارهای موجی
|
||||
توجه
|